تاثیر قصهگویی بر یادگیری کودکان
قصه به مجموعهای از حکایتها، افسانهها و سرگذشتهایی اطلاق میشود که در مکان و زمانی خاص بهوقوع افتاده و کار خارقالعادهای را بهوجود آورده باشند.
قصهگویی به بازگو کردن احساسات، اندیشهها، عواطف و باورهایی اشاره دارد که در قالب کلمههای زیبا و با سبکهای مختلف برای شناساندن راههای تربیتی و پرورشی به کار گرفته میشوند. در واقع قصهگویی یک هنر بسیار ناب، با توانایی بسیار خاص است که بهصورت شعر و یا نثر ارائه میشود و در زمان و روزگار مشخص بازگو میگردد. سه بازوی مهم (خود قصه، قصهگو و مخاطب) سه ضلع اصلی در قصه و قصهگویی میباشند.
تقویت خلاقیت در کودکان و نوجوانان
کودکان پس از شنیدن قصهای زیبا، خود را کاملاً با فضا و کارکترهای داستان همسانسازی میکنند، بهطوری که پس از اتمام داستان و یا هنگام شنیدن قصه، خود ایدهها، راهحلها و یا طرحهایی برای تغییر و یا پرسشهای احتمالی که برایشان پیش میآید را مطرح میکنند. احتمالاً قصهگویان از این دست تجارب که هنگام قصه، بچهها مسایل مختلف را با هیجان وسط میکشند و مطرح میکنند، دارند که گهگاه کاملاً بیربط بهنظر میرسند، اما در واقع این وسعت فکر و خلاقیت کودکان است که آنها را به دوردستها برده و قصهگو کاملاً متوجه میشود که قصه موجب تحریک حس خلاقیت در آنها شده است، و یا اینکه شنیدهها و یافتههایش را با توجه به علاقه منحصر به فرد خود با روشهای کاملا بدیع و خلاقانه با دوستان و یا اسباببازیهایش به اشتراک میگذارد، که این خود بزرگترین هدیهای است که قصهگویی میتواند برای کودکان به ارمغان بیاورد.
تغییر و اصلاح رفتار
قصهها و داستانها میتوانند به تغییر رفتار کودکان به شکل شایانی کمک کنند. مطمئناً هدف از قصه و داستانخوانی فقط مطرح کردن الفاظی برای وقتگذرانی و به مقصد رسیدن کارکترها در انتهای داستان نیست، قطعاً یکی از اهداف مهم قصهها و داستانها بعد حکمت و عبرتآموزی آنها است. در بسیاری از مواقع قصهها به اصلاح یک رفتار ناپسند که با پند و اندرز مستقیم نمیتوان اشاره کرد میانجامند، بهطوری که حتی گذشتگان ما نیز ناخودآگاه از این روش برای پند و اندرز و اصلاح رفتارهای ناشایست بهره میجستند. امروزه نیز بسیاری از روانشناسان و روانکاوان کودک و نوجوان از این روش به عنوان روشی علمی و کارآمد برای یادگیری، تغییر و تصحیح مشکلات رفتاری مدد میجویند.
وسعت بخشیدن به حس کنجکاوی و تفحص
به علت دادههای پیدرپی قصهها و داستانها که به صورت حلقههای تو در تو حوادث را به شنونده القا میکنند، کودکان و نوجوانان را وادار به دنبال کردن و تعقیب رخ دادها مینمایند که حس کنجکاوی و تفحص را برای قهرمان داستان بهوجود میآورد و انگیزهای میشود برای کنکاش در یافتهها و شنیدههایش از داستان.
استحکام در روابط و تعاملات اجتماعی
با قصهگویی در واقع اولین پُل ارتباطی بین قصهگو و مخاطبانش که عمدتاً کودکان و نوجوانان هستند برقرار میشود و این ارتباط مطمئناً دو سویه خواهد بود و اگر کودکانی را که از مشکلاتی از قبیل انزوا و یا هراس از جمع و یا خجالتی بودن رنج میبرند وارد چالش پُرسمان و اظهار نظر در مورد داستان شنیده شده قرار دهیم، در بسیاری مواقع خواهیم دید که به راحتی در مورد یافتههای خود صحبت خواهد کرد که این درست اولین گام برای درمان مشکلات این چنینی است. با این روش، ارتباطات و تعاملات بیشتری شکل خواهد گرفت. پس یکی دیگر از مهمترین قسمتهای قصهگویی بیان احساسات، اندیشهها و شیوههای برقراری ارتباط است.
انسجام لغات و واژهها و زبانآموزی
شنیدن لغات مختلف و حتی تقلید و تکرار واژهها نقش بسزایی در اصلاح لغات اشتباه و اشکالات زبانی دارد. همینطور بهکارگیری تمثیلها، ضربالمثلها و حکایتها در کنار قصهگویی میتواند دایره لغات کودکان را افزایش دهد و آنها را در جهت شناختن و بهکارگیری کلمات جدید هدایت کند.
میراث فرهنگی ارزشمند
داستانها، حکایتهاو ضربالمثلهای هر کشور در واقع همانند یک گنج با ارزش و عامل انتقال فرهنگ آن دیار محسوب میشوند. کودکان با شنیدن قصههای هر کشور و یا منطقهای با خواستهها، عقاید، آرمانها، رنجها و باورهای آنجا آشنا میشوند و با خواندن قصههایی از گذشتگان، از فرهنگ و تمدن آنان با خبر خواهند شد. پس قصهها مهمترین فاکتور انتقال فرهنگها نیز میباشند.
تقویت هوش هیجانی
هوش هیجانی به ما کمک میکند تا توانایی و مهارتهایی را کسب کنیم که به واسطه آنها دیگران را بهتر و بیشتر درک کنیم و ارتباط بهتری برقرار کنیم. یکی از مولفههای رشد هوش هیجانی این است که یاد بگیریم به جای عجله و تصمیمهای شتابزده یا استفاده از پیامهای کلامی مستقیم که در بسیاری مواقع به تیرگی روابط منجر خواهد شد، به روشهای غیر مسقیم و با تاثیرگذاری بیشتر، مثل قصه و قصهگویی روی بیاوریم که میتواند ما را به سمتی سوق دهد که از ورای آن تمرکز در یادگیری شکل بگیرد.
تقویت مهارت گوش دادن
مهارت خوب گوش دادن یکی از ابزارهای آموزش و یادگیری است، درست مثل خواندن و نوشتن لازم است گوش دادن را نیز به طور کامل بیاموزیم تا بسیاری از مشکلات یادگیری مرتفع گردد. گوش دادن فعال موجب نوشتن و بیان کردن درست واژگان و عبارتها میشود. پس تقویت مهارت گوش دادن در کودکان که یک عامل بسیار مهم شناختی است و از آنجایی که مهارت گوش دادن آموختنی است، مانند مهارتهای دیگر، نیازمند تمرین میباشد. پس برای استحکام این مهارت، شنیدن قصه و داستان پیشنهاد میشود.